میبافم... یکی رو یکی زیر.... یکی رو یکی زیر.... بازم میبافم... دارم یه کیسه میبافم. یه لباس. یه چیزی که نه دست داره و نه پا فقط یه سوراخ که کلم بیاد بیرون ازش. هوا سرد شده. میگن امسال زمستون زود اومده. من اما با تعجب نگاهشون میکنم. میگم زمستون؟  الان که خیلی وقته هوا سرده! خیلی وقته من دستام یخ کرده. خیلی وقته دور قلبم یخی شده. خیلی وقته مغزم یخ  زده و از کار افتاده. اونا اما یه جوری منو نگاه میکنن انگار دیونه شدم. من اما دیگه عادت کردم به این نگاه های عاقل اندر سفیهانه. بی توجه به همه باز سرمو میندازم پایین و میبافم. مامانم میگه: دختر اخه این چیه داری میبافی؟ بابام غر میزنه این همه کاموا خریدی چرا حروم میکنی. خواهرم میگه ولش کنید بابا دیونس. برادرم اما میاد میشینه پیشم. با صدای خیلی ارومی که فقط من میتونم بشنوم در گوشم میگه : گور باباش! 

ولی من همچنان میبافم... یکی رو یکی زیر... دلمو به این خوش کردم که این بتونه منو گرم کنه. که این بتونه یخ های قلبمو اب کنه که بتونه مغزمو راه بندازه. 

زمستون خیلی وقته اومده. امسال من نیم کره ی زندگیم عوض شد  امسال زودتر از تابستون زمستون اومد. بهار میاد یعنی؟ میشه این سال لعنتی تموم شه؟ میشه با تموم شدنش همه ی ناراحتی هاش هم تموم شه؟ باید ببافم.... هرچی من زودتر اینو تموم کنم زودتر زمستون تموم میشه. دستام درد گرفته اما مهم نیست. چشمام میسوزه ولی بازم مهم نیست  مهم اینه که این زمستون لعنتی تموم بشه. مهم اینه که یخ مغز من اب شه. قلبم به درک. قلبم به جهنم. ولی مغزمو میخوام خیلی باهاش کار دارم. فعلا بهش نیاز دارم. خدایا نمیشه من قلبمو بدم به جاش دو تا مغز داشته باشم؟ چرا دو تا کلیه داریم ولی دو تا مغز نداریم؟ کاشکی به جای تمام احساساتی شدن ها فکر میکردیم. کاشکی به جای همه ی عاشقی کردن ها فکر میکردیم. کاشکی به جای همه دل شکستن ها فکر میکردیم. 

باید زودتر ببافم تموم شه... یکی رو یکی زیر... راست میگه... گور باباش.... یکی رو یکی زیر... گور بابای همشون اصن.... یکی رو یکی زیر...

نظرات 5 + ارسال نظر
کله هندوانه ای شنبه 1 آذر 1393 ساعت 06:12 http://rigid-feel.blogsky.com

چه جالب.مثل من.البته من دیگه پیشرفت کردم و تنهاییم و توی جمع هم می کشونم و دهن بقیه رو با سکوتم صاف می کنم

نه من دقیقن دهن بقیه رو با حرف زدنم صاف میکنم

کله هندوانه ای جمعه 30 آبان 1393 ساعت 10:17 http://rigid-feel.blogsky.com

اونجا خیلی پر انرژی هستی.حداقل عکسایی که میزاری این و انتقال میدن.اما اینجا ساکتی و پر از غم...

من وقتی که تنها میشم کلن میشم یکی دیگه. یکی که ساکته. ناراحته. دلش گرفته است. اینجا واسه تنهاییامه واسه همینه که هیچ کس ازش خبر نداره. نمیدونم واقعن من واقعی کدومه؟ اینی که تنهاست؟ یا اونی که تو جمعه؟

کله هندوانه ای شنبه 24 آبان 1393 ساعت 09:17

روحیاتت اینجا و اینستاگرام زمین تا اسمون فرق می کنن.جل الخالق

چه فرقی؟

کله هندوانه ای یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 12:09

بهت میاد

اره جدیدنا نگران خودمم یه مقداری

کله هندوانه ای یکشنبه 18 آبان 1393 ساعت 10:27

یاد راوی های فیلم های فلسفی یا سایکو افتادم.خیلی خوب نوشتیش.میشد سردی رو کاملا حس کرد.درود بر تو و بیخیال همه ادمایی که این و درک نمی کنن.

راستش خیلی خوشم میاد از این سبک سایکودلیک

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.